Am besten Deutschlehrer mit Erfahrung in Österreich und Deutschland werden Ihnen als professioneller Gastgeber für die Erweiterung und Weiterentwicklung Ihrer Deutschkenntnisse
وب سایت رسمی مدرس و مترجم زبان آلمانی استاد هامون دلدار در استان گیلان شهر لاهیجان، شماره تماس 09120754506
اصلا Partizip چیست ؟
به زبان ساده به صفت مفعولی گفته میشود، یعنی ما از یک فعل یک صفت بسازیم، برای مثال ما در فارسی میتوانیم از افعال، خندیدن، دویدن صفاتی همچون، خندان، دوان را بسازیم، در زبان آلمانی نیز به همین شکل است. یعنی میشود از افعال
lachen
laufen
به صفت های زیر رسید
lachend
laufend
ساختار صفت مفعولی در زبان آلمانی چگونه است؟
این کار ساده است تنها به انتهای هر فعل حرف d را اضافه میکنیم برای درک بهتر به مثال های زیر توجه کنید:
schlafen + d = schlafend
خوابیدن + حرف d = خواب آلوده
weinen + d = weinend
گریه کردن + حرف d = گریان
lachen + d = lachend
خندیدن + حرف d = خندان
پس ما توانستیم با اضافه کردن حرف d به افعال آنها را به صفت تبدیل کنیم
چند مثال در جمله به همراه توضیحات و نکات مهم :
Der laufende Mann hört Musik
آن مرد دونده موزیک گوش میکند
پس تا اینجایی درس یاد گرفتیم با اضافه کردن d به یک فعل میتوانیم از آن صفت نیز بسازیم و اگر در بالا نیز مطالعه کنید، خواهید دانست که چرا صفت laufend در مثال بالا laufende شده است.
توضیح کوتاه اینکه Die Frau یک اسم مونث شناخته شده است و زمانی که ما بخواهیم صفت به این اسم اضافه کنیم، چون در حالت شناخته شده است آنگاه کافیه که به صفت فقط حرف e را اضافه کنیم
مثال :
Die gute Frau آن خانم خوب
Die schöne Frau آن خانم زیبا
Die laufende Frau آن خانم دونده
Der vor der Tür stehende Mann, ruft nach dir
آن مردی که در جلوی درب ایستاده، تو را صدا میزند
فعل stehen به معنی ایستادن، واقع بودن، قرار داشتن
وقتی بخواهیم آنرا به صفت تبدیل کنیم حرف d را به انتهایش اضافه میکنیم و میشود
stehend ایستاده
و با توجه به جزوء صرف صفت میدانیم که در حالت مذکر شناخته شده نیز تنها به صفت حرف e را اضافه میکنیم.
Der stehende Mann آن مرد ایستاده
Der telefonierende Mann trinkt einen Kaffee
آن مرد تلفن کننده قهوه ی مینوشد
فعل telefonieren تلفن کردن پس از اضافه شدن حرف d به آن تبدیل به صفت تلفن کننده شد telefonierend و پس از آن با توجه به صرف صفت در حالت مذکر شناخته شده حرف e به صفت اضافه شد و در نهایت به این شکل تبدیل شد
Der telefonierende Mann مرد تلفن کننده یا آن مرد تلفن کننده
نکته : حال اگر بخواهیم این اسم را به شکل دیگری بگوییم یعنی بدون استفاده از صفت مفعولی، میشود :
Der Mann, der telefoniert, trinkt einen Kaffee
آن مرد، که او تلفن میکند، یک قهوه ی را مینوشد
تنها نکته مهمی که در مورد Printzip I باقی میماند فعل sein است که این فعل به شکل زیر به عنوان استثناء تبدیل میشود
sei + e + n + d = seiend
پس توجه داشته باشید که فعل sein به عنوان یک استثناء در نقش صفت مفعولی به seiend تبدیل میشود
دقیقا همان حالت مفعولی در زمان گذشته کامل هستش به زبان ساده تر فرض کنید در فارسی میگوییم :
آن انگشت جدا شده، یعنی آمده ایم از فعل جدا شدن صفت جدا شده را ساختیم
abtrennen سوا کردن، جدا نمودن، جدا شدن ( فعل )
abtrennend سوا شده، جدا شده ( پس از تبدیل شدن به صفت )
یعنی تا اینجا ما جمله در Partizip I بیان کردیم، حال اگر این صفت مفعولی را در حالت گذشته کامل بیان کنیم آنگاه کل جمله ما در Partizip II میرود، یعنی بگوییم : آن انگشتی که جدا شده بود
Der abgetrennte Finger
انگشتی که قطع شده بود
انگشتی که جدا شده بود
کاربرد در جمله :
Der abgetrennte Finger konnte wieder angenäht werden
آن انگشتی که جدا شده بود، میتوانست دوباره بخیه بشود
نکته : ما میتوانیم در ابتدا صفت مفعولی را به زمان گذشته ببریم یعنی به Partizip II ببریم و در پس از آن جمله ای بسازیم در حالت Passiv
اما ساختار صفت مفعولی در گذشته چگونه است ؟ یا به زبان ساده تر ساختار Partizip II چگونه است؟
باید بگوییم که ساختار آنها دقیقا همانند گذشته کاملشان است. یعنی فعل gehen که به معنی رفتن است وقتی بخواهیم به Partizip II ببریمش، میشود gegangen و همین gegangen دقیقا شکل این فعل در زمان گذشته کامل نیز است که اینبار به عنوان یک صفت مفعولی در جمله ایفای نقش میکند. تنها با این توضیح حال که به یک صفت تبدیل شده است آنگاه میبایستی طبق قاعده صرف صفت ها که جزوء آنرا در ابتدای درس گذاشتم، صرف شوند.
Die gehende Person آن شخص رفته ( Partizip I )
Die gegangene Person آن شخصی که رفته بود ( Partizip II )
چند مثال و پایان این درس :
Das weinende Kind ist in der Küche
اون بچه گریان در آشپزخانه است
جمله در Partizip I است، یعنی فعل weinen پس از اضافه شدن d به انتهای آن تبدیل به صفت weinend که به معنی گریان است شده، و پس از صرف در نهایت weinende شده
و این جمله در حالت Partizip II میشود :
Das geweinte Kind war in der Küche
آن بچه ای که گریه میکرد در آشپزخانه بود
و اگر این جمله را اصلا نخواهیم در Partizip بگوییم :
Das Kind, das geweint hat, war in der Küche
آن بچه که او گریه میکرد، در آشپزخانه بود.
Das gestohlene Auto ist hier
آن اتومبیل دزدیده شده در اینجاست ( Partizip II )
فعل stehlen که به معانی : دزدیدن، به سرقت بردن، ربودن است وقتی بخواهیم صفت دزیده شده، به سرقت رفته یا ربوده شده را از آن بسازیم آنگاه کافیست که در ابتدا آنرا به زمان گذشته کامل ببریم یعنی gestohlen و پس از آن با توجه به اسم جمله، صفت به دست آمده را صرف کنیم.
Das lachende Kind spielt im Garten
آن بچه خندان در باغ بازی میکند ( Partizip I )
Ein lachender Mann trinkt im Garten ein Bier
یک مرد خندان در باغ یک آبجوی را مینوشد ( Partizip I )
دو مثال در زمان ها و حالت های مختلف :
Der Hund steht vor der Tür und bellt
آن سگ در جلوی درب ایستاده و پارس میکند ( زمان حال ساده )
Der bellende Hund steht vor der Tür
آن سگ ِ پارس کننده در جلوی درب ایستاده است ( Partizip I )
که معمولا این جمله را در فارسی اینگونه میگویند :
Der Hund, der bellt, steht vor der Tür
آن سگ که در حال پارس کردنه، در جلوی درب ایستاده است ( رجوع به ضمیر و آرتیکل جمله )
Die Frau schreit und rennt aus dem Haus
آن خانم جیغ میزند و از خانه به بیرون میدود یا فرار میکند ( زمان حال ساده )
Die schreiende Frau rennt aus dem Haus
آن خانمی که جیغ میزند از خانه به بیرون میدود ( Partizip I )
نکته : در تفکر فارسی جمله بالا را اگر بخواهیم بگوییم، به آرتیکل و ضمیر جمله رجوع میکنیم و میگوییم :
Die Frau, die schreit, rennt aus dem Haus
آن خانم که او جیغ میزند، از خانه به بیرون میدود
یعنی لزوما آنرا در فارسی به حالت Partizip نبرده ایم و تنها با توجه به ضمیر به آرتیکل آن در بخش دوم جمله رجوع کرده ایم
اما در تفکر آلمانی ما میتوانیم این جملات را در Partizip نیز بگوییم با این توضیح که ترجمه و برداشت ما مانند زمانی است که به ضمیر و آرتیکل جمله رجوع میکنیم.
به زبان آلمانی به اینگونه جملات Relativsätze گفته میشود و ترجمه فارسی آن جملات نسبی و موکولی است